جسمانیت خدا در کتب اهل سنت+سند

یکی از مسائل مهمی که بین فرقه ی حقه یعنی شیعیان حیدر صفدر و جماعت مخالفین مطرح می باشد توحید است. جماعت مخالفین معتقدند که شیعیان مشرک هستند و خداوند را پرستش نمی کنند و به غیر از خدا را پرستش می کنند در حالیکه خود این جماعت به بدترین نوع شرک مبتلا هستند که اعتقاد به جسمانیت خداوند می باشد. بسیاری از کتب اهل تسنن مطلب جسم بودن خداوند را روایت کرده اند و بسیاری از علمای به ظاهر عالم آنها نیز به این مطلب تصریح دارند که در این پست به بررسی این مطلب می پردازیم.

این مطلب در کتاب صحیح بخاری - چاپ دار ابن کثیر - کتاب مواقیت الصلاة - باب فضل صلاة العصر - صفحه ۱۴۳ - حدیث ۵۵۴ موجود می باشد.

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه ۱۴۳ و حدیث ۵۵۴ کتاب صحیح بخاری می باشد.

( توجه : برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی روی آنها کلیک نمایید )

ترجمه حدیث : جیس بن قریر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت می کند که فرمودند : همراه رسول الله بودیم پس نظاره کرد به ماه سپس فرمود همانا شما خدا را در قیامت خواهید دید همانگونه که این ماه را می بینید.

یکی دیگر از معتبرترین کتاب مخالفین صحیح مسلم روایت دیگری را از جسمانیت خداوند نقل می کند که در این قسمت به بیان آن می پردازیم.

صحیح مسلم - چاپ بیت الافکار الدولیة - کتاب الجنة و صفة نعیمها و اهلها - باب النار یدخلها الجابرون و الجنة یدخلها الضعفاء - صفحه ۱۱۴۳ - حدیث ۲۸۴۸ موجود می باشد.

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه ۱۱۴۳ و حدیث ۲۸۴۸ کتاب صحیح مسلم می باشد.

( توجه : برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی روی آنها کلیک نمایید )

ترجمه حدیث : از انس بن مالک روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : در روز قیامت اهل جهنم به آتش انداخته می شود. جهنم می گوید بازهم هست؟ پس خداوند پای خود را بر آن می گذارد جهنم می گوید بس است بس است به عزتت بس است.

همچنین بخاری در صحیح خود چاپ دار ابن کثیر - کتاب التجهد - باب الدعاء و الصلاة من آخر اللیل - صفحه ۲۷۷ - حدیث ۱۱۴۵ روایت می کند که :

تصاویر زیر مجلد کتاب و صفحه ۲۷۷ و حدیث ۱۱۴۵ کتاب صحیح بخاری می باشد.

( توجه : برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی روی آنها کلیک نمایید )

 

ترجمه حدیث : از ابی هریرة روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : به درستیکه خداوند هر شب بر آسمان دنیا می آید و می گوید : کیست که مرا بخواند تا او را استجابت کنم ، کیست که از من بخواهد تا به او عطا کنم ، کیست که استغفار کند تا من او را ببخشم.

بسیاری از کتب دیگر جماعت مخالفین به بیان جسمانیت خداوند پرداخته اند که ما به بررسی مهمترین کتب مخالفین پرداختیم و حجت بر اهل تسنن تمام است.

در قسمت اول این پست از معتبرترین کتب خود مخالفین ثابت شد که آنها معتقد به جسمانیت خداوند متعال می باشند.

همچنین خداوند در قرآن کریم می فرماید :

۱ ـ سوره شوری آیه ۱۱ : فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ( آفریننده آسمان ها و زمین است. از خودتان برایتان جفت هایی قرار داد، و از چهارپایان هم جفت هایی آفرید. شما را با این [تدبیر حکیمانه] زیاد می کند. هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست. )

۲ ـ سوره انعام آیه ۱۰۳ : لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ( چشم ها او را در نمی یابند، ولی او چشم ها را درمی یابد، و او لطیف و آگاه است. )

پس طبق آیات قرآن کریم ثابت شد که خداوند جسم نیست و هیچ چیزی نمی تواند او را ببیند و فقط خداوند است که مخلوقات خود را رویت می کند.

در این قسمت شما می توانید کلیپ علمای اهل تسنن که به ظاهر عالم می باشند را دانلود نمایید و ببینید که علمای این جماعت نیز این عقیده را دارند که خداوند متعال را می توان دید.

دانلود کلیپ اول ( شیخ صالح بن عواد )

دانلود
دانلود کلیپ دوم ( منصور حسینی ، کارشناس شبکه کلمه )
 
دانلود
دانلود کلیپ سوم ( محسن مرزوقی ، کارشناس مذهبی شبکه ظلمت )
 
دانلود
خلاصه مباحثی که بیان شد : ۱ ـ از کتب خود مخالفین ثابت شد که آنها معتقد به رویت خداوند متعال می باشند و برای خداوند جسمیت قاعل می شوند.
 
۲ ـ از قرآن کریم ثابت شد که خداوند مثل و مانندی ندارد و هیچ کس نمی تواند او را درک کند و ببیند.
 
۳ ـ با مشاهده کلیپ ها نیز متوجه شدیم که کارشناسان مخالفین نیز بر این عقیده می باشند.
 
۴ ـ آیا شرکی بزرگتر از این وجود دارد که انسان برای خداوند جسمیت قائل شود و اعتقاد به این عمل داشته باشد ؟
 
۵ ـ آیا با این توصیف شیعیان مشرک هستند یا مخالفین ؟؟
 
جماعت مخالفین اهل بیت علیهم السلام لطفا عادلانه و عاقلانه قضاوت کنید

لطمه زنی

احادیث و روایات لطمه زنی در مصائب سید الشهدا

۱-

 

 

 

قال الصادق علیه السلام : ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.امام صادق علیه السلام میفرمایند:همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات(دختران زهرا علیها السلام)بر حسین بن علی علیه السلام وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. (تهذیب الاحکام جلد ۸ صفحه ۳۲۵ و بحار الانوار ج82 ص 106 و عوالی اللالی ج3 ص 409)

۱_ فى زیارة الناحیة:فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات
ترجمه محتوایی:وقتی که زنان آل الله اسب امام حسین علیه السلام را دیدند در حالیکه زین واژگون بود از خیمه ها بیرون دویدند در حالیکه به سر و صورت میزدند...

زیارت ناحیه مقدسه از لسان مبارک امام زمان (عج)

دلیل بر جواز لطمه زدن علاوه بر حدیث بالا فرموده حضرت بقیه الله (عج) است که در زیارت معروفه از حال زن های معظمات فاطمیات و مجللات علویات حکایتی فرموده : ((لاطمات الوجوه)) بحار الانوار ج101 ص 322 و نیز در همان زیارت فرمودند: (( و اقیمت لک الماتم فی علیین و لطمت علیک الحور عین)) بحار الانوار ج 98 ص 322

و مورد تایید است فرمایش جناب سکینه خاتون(س)،خواب خود را که دیده بود و آن را برای یزید پلید نقل نمود . از جمله آن حکایت لطمه زدن حضرت زهرا (سلام علیها) بوده که : ((فلطمت علی وجهها و نادت وا ولداه )) لهوف ص198 بحار الانوار ج 45 ص 147

قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى الله وعلیه وآله یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِلّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنَّةِ؛ پیامبر اکرمصلى الله وعلیه وآله فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مىشود«.

{P . بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳٫ P}

قالَ الرِّضاعلیهالسلام: یا ابْنَ شَبیب! إِنْ کُنْتَ باکِیاً لِشَىْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىّ بْنِ اَبِى طالِبٍعلیهالسلام فَإنَّهُ ذُبِحَ کَما یُذْبَحُ الْکَبْشُ؛ امام رضاعلیهالسلام به »ریّان بن شبیب« فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على بن ابى طالبعلیهماالسلام گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند«.

{P . بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶٫ P}

قالَ الرِّضاعلیهالسلام: یَابْنَ شَبیبِ! إِنْ بَکِیَت عَلَى الْحُسَیْنِعلیهالسلام حَتّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کانَ أَوْ کَثِیراً؛ امام رضاعلیهالسلام فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر حسینعلیهالسلام، آن قدر گریه کنى که اشکهایت بر چهرهات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شدهاى مىآمرزد، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد«.

{P . امالى صدوق، ص ۱۱۲٫ P}

۲- قال الصادق علیه السلام:کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین علیه السلام
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:هر گونه جزع و گریه کردن مکروه است مگر جزع و بی تابی برای حسین علیه السلام.
3-
در معنای جزع: جابرعَنْ أَبِی جَعْفَرٍعلیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْجَزَعُ قَالَ أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَیْلِ وَ الْعَوِیلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِن النَّوَاصِی
روایت شده از جابر که گوید به امام باقرعلیه السلام گفتم :جزع یعنی چه؟حضرت فرمودند:شدید ترین جزع فریاد زدن بویل و بلند گریه کردن و فریاد زدن و بر سر و صورت زدن و کندن موهای پیشانی است.
وسائل الشیعه ج3ص282و بحار الأنوار، ج98، ص: ۲۴۰ الکافی، ج3، ص: ۲۲۳

واقیمت لک الماتم فی علیین و لطمت علیک الحورعین

ومجالس ماتم برای تو در عالم ملکوت بر پا شد پریان بهشتی در عزای تو بر سر و صورت زدند

 

زیارت ناحیه از لسان مقدس امام زمان(عج)و بحار الانوار ج۹۸ ص ۳۲۲

این از احادیث و روایات حالا استفتاءونظر مراجع عالیقدر

سؤال :آيا جائز است در مراسم عزادارى امام حسين (ع) به بدن جراحت وارد كرد؟
جواب :مانعى ندارد
.ایت ا...سیستانی

1833. برخى از شيعيان در مجالس عزادارى اهل بيت ـ عليهمالسّلام ـ و خصوصا مجلس سرور شهيدان، اباعبداللّه الحسين ـ عليهالسّلام ـ اقدام به سينهزنى و كندن صورت مىنمايند ـ كه باعث كبود شدن و خونريزى مىشود ـ ، حكم شرعى آن چيست؟

ج. در صورتى كه مناسب عزادارى باشد و مرضآور نباشد، اشكال ندارد.

لخت شدن و سرخ شدن بدن در عزادارى

1834. لخت شدن در عزادارى چگونه است و اگر بر اثر سينهزنى، بدن سرخ شود، چه حكمى دارد؟

ج. اشكال ندارد و لخت شدنى كه در معرض نظر حرام نامحرم باشد، جايز نيست.ایت ا..بهجت

 

 

 

 

ولی امر مسلمین استفتاء کنیم و این جواب استفتاء مقام معظم رهبری است:

سؤال:

۱- حکم لطمه زدن به خود در حین عزاداری چیست؟
۲- آیا معظم له با برهنه شدن در مراسم عزاداری موافق هستند؟

جواب:

بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ج۱) لطمه زدن در عزادارى اگر ضرر قابل توجهى بر بدن داشته باشد و یا موجب وهن مذهب یا مؤمنین یا مراسم عزادارى معصومین (علیهم السلام) باشد، جایز نیست و در هر حال بهتر است مؤمنین مراعات شؤون عزادارى معصومین (علیهم السلام) بویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بنمایند.
ج۲) برهنه‌شدن و سینه‌زدن در صورتى که نامحرم نباشد و مستلزم مفسده نباشد، جایز است ولى مناسب است با لباس عزادارى انجام بگیرد
.
موفق و مؤید باشید

 

 

 

امام صادق(ع) می فرماید: «هر آینه چاک زدند گریبان ها را و لطمه زدند صورت ها را زنان فاطمیات بر حسین بن علی و بر مانند آن بزرگوار لطمه زده می شود بر صورت ها و چاک زده می شود گریبان ها». (کتاب تهذیب، ج 8، ص 325؛ بحار، ج 82، ص 106؛ عوالی الالی، ج 3، ص 409) با توجه به روایت بالا و حضور امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) و سکوت این دو بزرگوار درباره لطمه زدن و جواز همه علمای قدیم و اکثر علمای جدید آیا لطمه زدن حرام است اگر حرام است چه مسأله جدیدی پیش آمده که بر همه این تأییدات ارجحیت دارد لطفا جواب کلیشه ای ندهید.

ج:

به طور کلی از نظر شرعی اگر ضرر به بدن مهلک نباشد اشکال ندارد و اگر جنبه تعظیم شعایر داشته باشد ترجیح پیدا می کند.اما اگر ضرر مهلک داشته باشد و یا موجب وهن و توهین به مسلمانان و یا اسلام گردد. جایز نیست.
توضیح بیشتر مساله رادرضمن بیان امورپی می گیریم
:
الف) گریبان چاک زدن و لطمه زدن در صورتی که باعث جنایت بر بدن نباشد و موجب وهن اسلام و احکام اسلام نگردددر عزاداری امام حسین علیه السلام جایز است
.
ب)قبل از هر چیز کل روایت را از کتاب شریف وسائل الشیعه نقل می کنیم و در مرحله بعد به علت حرمت لطمه زدن به بدن در عزاداری می پردازیم
.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ الْقُمِّیِّ فِی نَوَادِرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَخِیهِ جَعْفَرِ بْنِ عِیسَى عَنْ خَالِدِ بْنِ سَدِیرٍ أَخِی حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ شَقَّ ثَوْبَهُ عَلَى أَبِیهِ أَوْ عَلَى أُمِّهِ أَوْ عَلَى أَخِیهِ أَوْ عَلَى قَرِیبٍ لَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِشَقِّ الْجُیُوبِ قَدْ شَقَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى أَخِیهِ هَارُونَ وَ لَا یَشُقَّ الْوَالِدُ عَلَى وَلَدِهِ وَ لَا زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ وَ تَشُقُّ الْمَرْأَهُ عَلَى زَوْجِهَا وَ إِذَا شَقَّ زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ أَوْ وَالِدٌ عَلَى وَلَدِهِ فَکَفَّارَتُهُ حِنْثُ یَمِینٍ وَ لَا صَلَاهَ لَهُمَا حَتَّى یُکَفِّرَا أَوْ یَتُوبَا مِنْ ذَلِکَ فَإِذَا خَدَشَتِ الْمَرْأَهُ وَجْهَهَا أَوْ جَزَّتْ شَعْرَهَا أَوْ نَتَفَتْهُ فَفِی جَزِّ الشَّعْرِ عِتْقُ رَقَبَهٍ أَوْ صِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً وَ فِی الْخَدْشِ إِذَا دَمِیَتْ وَ فِی النَّتْفِ کَفَّارَهُ حِنْثِ یَمِینٍ وَ لَا شَیْءَ فِی اللَّطْمِ عَلَى الْخُدُودِ سِوَى الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَهِ وَ لَقَدْ شَقَقْنَ الْجُیُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِیَّاتُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُیُوبُ ؛ وسائلالشیعه ج : 22 ص : 403 روایت ِ 28894


استفتاء از حضر آیت الله جواد تبریزی
سئوال: سؤال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر؟
جواب: قمه زنی در حد نفسه اشکالی ندارد لکن سزاوار است برای مؤمنین که در مقام حزن و اندوه بر سیدالشهداء (ع) مظهر مناسبتری را اختیار کند و آن مظهر مختلف است به اختلاف کشورها و شهرها، والله العالم.
استفتاء از حضر آیت الله مکارم شیرازی

سئوال: به نام خدا سوال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر ؟
جواب:در عزاداری سید الشهدا که از افضل قربات محسوب می شود با ید از اعمالی که موجب وهن مذهب و یا آسیب به بدن میشود اجتناب کرد
.
استفتاء از حضر آیت الله خامنه ای

سؤال: قمه زنى در روز عاشورا چه حکمى دارد؟
جواب) قمه زنى علاوه براینکه عرفاً از مظاهر حزن و اندوه شمرده نمىشود و در زمان ائمه (علیهم السلام) و پس از آن نیز سابقه ندارد و تأییدى از ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز در مورد آن - نه به شکل عام و نه به شکل خاص - نشده است، در حال حاضر وهن مذهب شمرده مىشود و جایز نیست

 

 

یكى از جوانان كاشان به دفتر فقیه مقدس، میرزا جواد تبریزى (قدس سره) مراجعه كرد، در حالى كه دو طرف صورتش زخم هایى ایجاد شده و خون بر روى آن زخم ها بسته شده بود.

به فرزند مرحوم میرزا (قدس سره)گفت: «آیا آقا این گونه عزادارى، كه موجب زخمى شدن صورت مى شود را جایز مى داند؟»

فرزند مرحوم میرزا(قدس سره) مى گوید: به جوان گفتم، بهتر است خود آقا صورت شما را ببینند و نظر دهند (بعضى ازجوانان هنگام عزادارى به صورت خود چنگ زده و آن را زخم مى نمایند).

جوان را نزد مرحوم میرزا(قدس سره)بردم و آن جوان سؤال خود را مطرح كرد.

ناگهان اشك در چشمان مرحوم میرزا(قدس سره)حلقه زد و در حالى كه دست خود را بر صورت و محل زخم آن جوان قرار دادند، فرمودند:

«فرزندم! این عین جزع است. خداوند شما جوانان را در پناه امام زمان(علیه السلام) حفظ كند كه شعائر راحفظ مى كنید و مصداق بارز عزاداران حسینى هستید. بروید و با اخلاص به اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)عرض ادب كنید كه فرداى قیامت روسفید خواهید بود(ان شاء الله).حضرت امام حسین(علیهالسلام)تمام هستى خود را در راه خدا فدا نمود و با اهداى خون خود، فرزندان و... شیعه را بیمه كرد. بهدوستانتان سلام برسانید و بگویید، در این حركتى كه مى كنید، مأجورید و این عزادارى و ابراز اخلاص به درگاهاهل بیت(علیهم السلام)بهترین ذخیره ى الهى در قیامت است. مرا هم دعا كنید، من هم براى شما دعا میكنم

آن گاه مرحوم میرزا(قدس سره) در حالى كه صورتشان قرمز شده بود و اشك در چشم مباركشان حلقه زده بود فرمودند: «خوشا به حال این جوانان! خوشا به حال این جوانان


منبع: كتاب شعائر حسینی (سیره میرزا جواد آقای تبریزی در مورد عزاداری)، صفحه۴۲۹

 

زنان انصار و گریبان چاک زدن برای پیامبر اکرم(ص) :
...
نساء الأنصار قد خدشن الوجوه ونشرن الشعور وجززن النواصی وخرقن الجیوب وحرمن البطون على النبی ( صلى الله علیه وآله ) فلما رأینه قال لهن خیرا وأمرهن أن یستترن ویدخلن منازلهن
...

الکافی ج 8 ، ص 322 ، باب غزوة احد و قصة المنهزمین ، ح 502
.

 

خلاصه بحث :مرحوم سید جعفر جزائری در کتاب منتهی الدرایة که شرحی بر کتاب کفایة است در خاتمة بحث قاعده لا ضرر ولا ضرار میفرماید :

چند موردند که از این قاعده خارج اند
.
۱-جهاد کردن در راه خدا که حتی با ترس وضرر هم باید انجام داد


۲- زیارت امام حسین که روایات بسیاری دا ریم که حتی با ترس وضرر هم بروید و زیارت کنید

۳-عزاداری بر سید الشهداء زیرا در این احادیث که امر بر لطمه زدن شده بود (حدیث اول)لطم نزد عرب غالبا با مشقت و سرخ شدن و خون امدن است اما با این حال امام امر به لطمه زدن نمودند.
2_
شعری که دعبل در خدمت امام رضا علیه السلام خواندکه حاوی تقریر معصوم است:

اللهم اجعلنا من شیعته و زواره و المقیمین لعزائه و الباکین علیه و من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه و السلام و علیکم ورحمة الله و برکاته.

نقل از (مسعودی) کتاب

-اثبات الوصیه

اگر کسی سر سوزنی نسبت به مقام والای اهل بیت(ع) شناخت و معرفت داشته باشد و در عزای از دست دادن چنین بزرگان و جواهراتی جان به جان آفرین تسلیم کند جای تعجب و ملامت ندارد.

«بنفسی انت یا حسین» جانم به فدای حسین(ع)

1-امام حسن عسگری(ع) در مصیبت پدر بزرگوارش امام هادی پیراهن خویش را از طرف مقابل و پشت گردن چاک زده بود و چون بعضی از حاضران به او ایراد میگرفتند. حضرت در جواب فرمود:چه می دانی ای نادان.حضرت موسی بن عمران در سوگ برادرش هارون پیراهن خود را چاک زد.

2-ام احمد صدای خود را به گریه در عزای موسی بن جعفر(ع) بلند کرد و بر صورت لطمه زد و پیراهن خویش را چاک داد و این در حالتی است که امام هشتم(ع) او را از این عمل ممانعت نکرد

 

وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، ]وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها، :خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیّینَ ، رَسُولِک َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ ، الْعالِمِ الْمَکینِ ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعـالَمینَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِىِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَةِ الاَْوّابینَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ ، الِ طه وَ یس ، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ.

و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزاىِ تو) آسمان و ساکنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، کوه ها و کوهپایه ها، دریا ها و ماهیانش، ]شهرمکّه و پایه هایش[، فردوس ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکـانِ رفـیع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ، بار خدایا! من به تو توسّل مى جویم اى سریعـترینِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترینِ کَـریمان ، و اِى فرمانـرواى حـاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانىِ میان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، یعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانیان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى که پاک و مبرّا و پناهگـاه مُتّقین اسـت ، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گـرامیترینِ شهداء ، و به (حقِّ) فرزنـدانِ مقتولش ، و خانـواده مظـلومش، و به (حقّ) على بن الحسـین زیورِ عابدان ، و به محمّد بن علـى قبـله توبه کنندگان ، و جعفر بن محمّد راستگـوترینِ صادقان ، و موسى بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین ، و على بن موسى یاورِ دین ، و محمّد بن على اُسوه و الگوىِ هدایت شونـدگان ، و على بن محمّد زاهـدترینِ پارسایان ، و حسـن بن على وارثِ جانشینان ، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان ، اینکه درود فرستى بر محـمّد و آلِ او، آن راستـگویانِ نیـکوکار ، هـمان آلِ طه و یس ، و اینکه مرا در قیامت از کسانى قرار دهى که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته اند ، بارخدایا! (نامِ) مـرا در زُمـره مسلـمین نگاشته ، و مرا به صالـحین ملـحق فرما ، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهاى آتیه نیکو قرار ده ، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده ، و از مکرِ حسـودان حفـظ فرما ، و (نیـز) حیله حیـله گران را از من برگـردان ، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سـرورانِ با میمنت در اعلاعلیّین جمع بفرما
.



وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ
.

و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند ، از پسِ پرده ها (ىِ خیمه) خارج شدند ، درحالیکه گیسوان بر گونه ها پراکنده نمودند ، بر صورت ها لطمه میزدند و نقاب از چهره ها افکنده بودند ، و بصداى بلندشیون میزدند،وازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، اهلوعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل وزنجیرآهنین برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنهازنجیرشده،درمیان بازارها گردانده میشدند،اىواى براین سرکشان گناهکار!،چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند، ونمازوروزه(خدا)رابدون یاوررهانمودند،وسُنّتهاواحکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادىِ)جنایت وعداوت پیش تاختند، براستى رسولِ خدا «که درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلومواقع شد)، وکتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهورومغلوب گشتى، حقّ وحقیقت موردِخیانت واقع شد، وبه فقدانِ توتکبیرِخداوکلمه توحید، حراموحلالِ دین، وتنزیل وتأویلِ قرآن جملگى ازبین رفت، و پس ازتو تغییروتبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد وبى سرپرستىِ دین، هوىوهوس هاوگمراهیها، فتنه هاوباطلهاجملگى (برصفحه روزگار) ظاهرشد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بى پایانِ خداوندى براووآلِ اوباد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِمرگِ تورابهوى داد، واینگونه گفت که: اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس ازتو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت وخانواده اتواردشد، پس(از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، وفرشتگان وانبیاء (بخاطـر مصیبتِ تو) او راتسلـیت وتعـزیت گفـتند، و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاک شد ، و دستـه هاىِ ملائکه مقـرّبین در آمد و شد بودند، پـدرت امیرمؤمنـان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعلیّین برپا شد.

 

قَدْ شَقَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى أَخِیهِ هَارُونَ

نوحوا علی الحسین نوح الثکلی علی ولدها»

زينب كبري(س) مي‌بیند يكي از كنيزها اشك دارد و دیگران ندارند، از او می‌پرسد که چگونه اینگونه اشک دارد که کنیز پاسخ می‌دهد که من قاووت (حلوا) درست مي‌كنم و براي اشك قوت مي‌گيرم، که حضرت می‌فرماید براي همه عزاداران حسين درست کن. یا زين‌العابدين(ع) اشك مي‌ريزد، بر او اعتراض مي‌كنند، که مي‌فرمايد: «18 يوسف مرا سر بريده‌اند، چطور گريه نكنم؟! او يك يوسفش گم شد، درحالي كه 18 يوسف مرا سر بريده‌اند».

 

یکی از انواع عزاداری که در سیرۀ اهل البیت علیهم السّلام بوده است لطم و سیلی زدن بر صورت است.

واژه لطم چنین معنا شده است:

لطم: اللَّطْمُ: ضَرْبُك الخدَّ و صَفْحةَ الجسد ببَسْط اليد، و في المحكم: بالكفّ مفتوحة، لَطَمَه يَلْطِمُه لَطْماً و لاطَمَه مُلاطَمةً و لِطاماً. و المَلْطِمانِ: الخدّان؛ ابن حبيب: المَلاطِمُ الخدود، واحدها مَلْطَمٌ؛ ابن الأَعرابي: اللَّطْمُ إِيضاحُ الحمرة.[1]

لطم: لطم یلطم لطمّاهُ: به او سیلی زد... تلطم وجهه: رنگ صورتش تیره و سیاه شد.[2]

آنچه که از بیان لغویون در مورد لطم به دست می آید اینکه: لطم، ضربه زدن به صورت با دست یا با چیز دیگر است و همچنین سیلی زدن بر صورت.

در «تهذیب الأحکام» شیخ طوسی آمده است که امام صادق علیه السّلام فرمودند:

«... ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی حسین بن علی علیهماالسّلام و علی مثله فلتلطم الخدود و تشق الجیوب»[3]

«... و هرآینه زنان فاطمی در شهادت امام حسین بن علی علیهماالسّلام گریبان ها را دریدند و بر صورت ها زدند و بر مانند امام حسین علیه السّلام باید به صورت ها زده شود و گریبان ها و یقه ها چاک داده شود

فعل «فلتلطم» امر می باشد و ظهور در وجوب و یا حداقل استحباب دارد. علاوه بر آن امام صادق علیه السلام می فرماید بر مثل امام حسین علیه السلام، و مشخص است که بر امام حسین علیه السلام به طریق اولی مستحب و یا واجب است.

در زیارت ناحیۀ مقدّسه روایت شده است که اهل حرم سیّدالشهداء علیه السّلام در عزای بر ایشان بر صورت ها زدند:

«و علی الخدود لاطمات...»[4] «و درحالی که بر صورت هایشان می زدند

نه تنها اهل حرم سیّدالشهداء علیه السّلام که حوریان در عزای امام حسین علیه السّلام بر صورت ها زدند:

«و لطمت علیک حورالعین»[5]، «و در عزای تو حورالعین بر صورت لطمه زدند

شیخ مفید نیز چنین نقل می کند که:

«فی روایة حیث ینقل حدیث الحسین (علیه السّلام) مع أخته زینب (سلام الله علیها)... ثم لطمت وجهها و هوّت إلی جیبها و شقتها و خرّت مغشیا علیها»[6]

«حضرت زینب (سلام الله علیها) بر صورت زدند وگریبان دریدند و در حالی که غش کرده بودند افتادند

همچنین هنگامی که سیّدالشهداء علیه السّلام مقابل لشکر دشمن خطبه خواندند، روایت شده است که:

«فلماّ سمع بناته و أخته زینب کلامه بکین و ندبن و لطمن و ارتفعت أصواتهن...»[7]

«چون دختران و خواهرش زینب علیهنّ السلام، کلام ابی عبدالله علیه السّلام را شنیدند اشک ریختند و بلند گریه کردند و لطمه زدند و صداهایشان بلند شد...»

همچنین هنگامی که امام در خیام لحظه ای به خواب می روند و خواب جدّ و پدر و مادر و برادرشان را می بینند روایت شده است که:

«جلس الحسین فرقد ثم استیقظ و قال: «یا اختاه! إنی رأیت الساعة جدّی محمّد صلی الله علیه وآله وسلّم و أبی علیاً و امی فاطمه و أخی الحسن و هم یقولون یا حسین! إنک رائح إلینا عن قریب، قال الروای: فلطمت زینب وجهها و صاحت و بکت»[8]

«امام حسین علیه السّلام بر زمین نشسته بود و در این حال خواب اندکی حضرت را ربود. هنگامیکه از خواب برخاست، فرمود: خواهرم! الآن جدّم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم، پدرم علی(علیه السّلام)، مادرم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و برادرم امام حسین (علیه السّلام) را در خواب دیدم که آنها همگی به من گفتند: حسین جان به زودی نزد من خواهی آمد. راوی گفت: هنگامی که حضرت زینب (سلام الله علیها)این سخن راشنید بر صورت خودسیلی زد و باصدای بلند شروع به گریستن نمود

علاوه بر این که فعل حضرت زینب سلام الله علیها فعل معصوم می باشد؛ همة این موارد در مقابل امام معصوم صورت پذیرفته و حضرت هیچ نهیی نمی فرمایند. لذا تقریر معصوم مهر تأیید دیگریست برآن؛ بلکه طبق روایت «تهذیب الأحکام» امام صادق علیه السّلام امر به لطمه زدن در این مصیبت فرموده است. همچنین در مقامی که حورالعین در عالم علوی لطمه می زنند، جای هیچ گونه اعتراضی نیست.

همچنین از حضرت سکینه سلام الله علیها روایت شده است که حضرت فاطمه سلام الله علیها را در خواب دیده که:

«فلطمت علی وجهها و نادت واولداه»[9] «پس به صورت خود سیلی زد و فریاد زد: ای فرزندم

همچنین آن موقعی که اسرای خاندان رسالت به مدینه بازگشتند روایت شده است که:

«فارتجّت المدینۀ بأهلها فما بقیت مخدّرة إلا و برزت من خدرها و هنّ یندبن بالویل و الثبور فلم أر باکیا أکثر من ذلک الیوم قال بشیر فضربت فرسی و إذا بطرق المدینۀ مسدودۀ من کثرۀ النّساء و الرّجال و هم یبْکون و یلطمون إلی أن خرجوا من المدینۀ»[10]

«مدینه آشفته شد به اهلش پس هیچ زن پردنه نشینی باقی نماند مگر آنکه از سراپردۀ خود خارج شد و با افسوس و حسرت صدا بلند کرد و گریه نمود پس ندیدم روزی را بیشتر از آن روز گریه کننده ای باشد. بشیر گفت: پس اسبم را راندم دیدم که راههای مدینه به خاطر زیادی زنان و مردان مسدود بود آنها می گریستند و بر صورتها می زدند تا اینکه خارج شدند از مدینه

در حالی که امام زین العابدین علیه السلام همراه این اسرا بوده و همچنین امام باقر علیه السلام موجود بوده است و اگر کار خطایی می بود باید از آن نهی می فرمودند. اما نه تنها نهی ننمودند بلکه کلماتی فرمودند که دال بر عزای بیشتر است:

«... قتل أبوعبدالله الحسین و عترته و سبی نساؤه و صبیته... أیّها النّاس! فأیّ رجالات منکم یسرّون بعد قتله؟! أم أیّ فؤاد لا یحزن من أجله؟! أو أیّة عین منکم تحبس دمعها و تضن عن انهمالها؟! فلقد بکت السبع الشداد لقتله و بکت البحار بأمواجها و السموات بأرکانها و الأرض بأرجائها و الأشجار بأغصانها و الحیتان ولجج البحار والملائکة المقرّبون و أهل السموات أجمعون، أیّها النّاس! أیّ قلب لا ینصدع لقتله؟! أم أیّ فؤاد لا یحن إلیه؟! أم أیّ سمع یسمع هذه الثلمه التی ثلمت فی الإسلام ولا یصم؟! أیّها الناس! أصبحنا مطرودین مشرّدین مذودین و شاعسین عن الأمصار کأنّا أولاد ترک و کابل من غیر جرم اجترماه و لا مکروه ارتکباه و لا ثلمه فی الإسلام ثلمناها ما سمعنا بهذا فی آبائنا الأولین إن هذا إلا اختلاق فإنّا لله و إنّا إلیه راجعون من مصیبة ما أعظمها و أوجعها و أفجعها و أوکظها و أفظعها و أمرّها و أقدحها فعندالله نحتسب فیما أصابنا و ما بلغ بنا فإنّه عزیز ذوانتقام»[11]

«ای مردم! کدام یک از مردان شما می تواند پس از کشته شدن امام حسین علیه السّلام شاد و خرم باشد؟ و یا کدامین قلب است که برای او اندوهگین نشود؟ و یا کدامین چشمی است که بتواند اشکش را نگه دارد و از دیدگان جاری نسازد؟ در حالیکه آسمان های هفتگانه بر او گریستند و ارکان آسمان به خروش آمد و زمین با اعماق و اطرافش و درختان با شاخه هایشان و ماهیان در قعر دریا و ملائکۀ مقرّب الهی و جمیع اهل آسمان ها براو گریستند.

ای مردم! کدام دل است که در شهادت او نشکند و کدام قلبی است که در مصیبت او ننالد؟! و یا کدام گوشی است که بشنود این شکاف بزرگی را که در اسلام پدیدار شد و کر نشود؟! ای مردم! ما را پراکنده ساختند و از خانه هایمان دور کردند و آوارۀ بیابان ها نمودند. که گویا ما فرزندان ترک و کابل هستیم. بی آنکه جرمی داشته باشیم و یا کار زشتی از ما سر زده باشد، یا رخنه ای در اسلام ایجاد کرده باشیم، و این رفتاری که با ما کردند نظیر آن در امت های پیشین سراغ ندارم و این بدعتی بیش نیست... إنالله و إنا إلیه راجعون از مصیبت بزرگتر و دردناکتر و فجیعتر و گلوگیرتر و ناگوارتر و تلختر و دشوارتر، ما همۀ مصائب را به حساب خدا می گذاریم، که او قادر و منتقم می باشد

آری جز این نیست که عزای بر امام حسین علیه السلام به لطم و گریبان دریدن و خاک بر سر ریختن تمام نمی شود...

 

1. لسان العرب: 12/542.

2. المنجد: 2/1681.

3تهذیب الأحکام:8/325؛ وسائل الشیعه:15/583؛ جامع الأحاديث: 3 / 492.

4. بحارالأنوار: 98/239و322.

5. بحارالأنوار: 98/322.

6.بحارالأنوار:45/2؛الارشاد:2/93؛الاحتجاج:2/307؛إعلام الوری:239؛الملهوف:177؛مثیرالاحزان:100.

7. الملهوف:162.

8. الملهوف:166.

9 . بحارالانوار: 42/199.

10. الدَّمْعَةُ السَّاکِبَةُ:5 /163 - 165 .

11. الملهوف:200؛ بحارالأنوار: 45/147.

 

علامه میر جهانی ذیل این روایت در کتاب البکاء للحسین ص403 با استناد به نقل قول شارح کتاب قواعد و صاحب حدائق نقل فرموده اند که ایشان فرموده به جواز لطمه زدن و گریبان چاک زدن حکم فرموده بر حسین علیه السلام و دلیل بر جواز آن علاوه بر عمومات ، فرموده حضرت بقیة الله امام عصر (عج) است که در زیارت معروفه از حال زن های معظمات فاطمیات و مجلّلات علویّات حکایاتی فرموده: که از آن جمله که فرموده «لاطمات الوجوه» (بحارالانوار ج 101 ص 322 ) و نیز در همان زیارت فرموده: «واُقیمت لک الماتم فی علیین و لطمت علیک الحور العین » (بحار ج 98 ص322) و مؤید آن است فرمایش علیا جناب سکینه خاتون، خواب خود را که دیده بود و آن را برای یزید پلید نقل نمود، از جمله آن حکایت لطمه زدن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده در عالم رؤیا بوده که فرمود:« فَلَطُمَت عَلی وَجهها ونادَت وا ولداه » (لهوف ص198 و بحارج 45) و نیز در کتب مقاتل است که:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهل حدیث برای سید الشهدا

حدیث اول

آتش عشق حسینی

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .556

حدیث دوم

عاشورا، روز غم

قال الرضا علیه السلام:

من کان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عز و جل یوم القیامة یوم فرحه و سروره.

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد.بحار الانوار، ج 44، ص .284

حدیث سوم

محرم، ماه سوگواری

قال الرضا علیه السلام:

کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه...

امام رضا علیه السلام فرمود: هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود .امالی صدوق، ص 111

حدیث چهارم

دیده های خندان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

یا فاطمة! کل عین باکیه یوم القیامة الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می شود.بحار الانوار، ج 44، ص .293

حدیث پنجم

سالگرد سوگ حسین

عن الصادق علیه السلام:

نیح علی الحسین بن علی سنة فی کل یوم و لیلة و ثلاث سنین من الیوم الذی اصیب فیه.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن علی علیه السلام نوحه خوانی شد و سه سال، در روز شهادتش سوگواری برپا گشت.بحار الانوار، ج 79، ص .102

حدیث ششم

بودجه عزاداری

قال الصادق علیه السلام:

قال لی ابی: یا جعفر! اوقف لی من منالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی.

امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.بحار الانوار، ج 46، ص .220

حدیث هفتم

نوحه خوانی سنتی

عن ابی هارون المکفوف قال:

دخلت علی ابی عبد الله علیه السلام فقال لی: انشدنی، فأنشدته فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره...

ابو هارون مکفوف می گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم.امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان» .پس برایش اشعاری خواندم.فرمود: اینطور نه، همان طور که (برای خودتان) شعر خوانی می کنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سید الشهدا مرثیه می خوانی.بحار الانوار، ج 44، ص .287

حدیث هشتم

پاداش شعر گفتن برای حسین علیه السلام

قال الصادق علیه السلام:

ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له.

امام صادق علیه السلام به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب می کند و او را می آمرزد.رجال شیخ طوسی، ص .289

حدیث نهم

سرودن برای اهل بیت علیه السلام

قال الصادق علیه السلام:

من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنة.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند.وسائل الشیعه، ج 10، ص .467

حدیث دهم

اصحاب مدح و مرثیه

قال الصادق علیه السلام:

الحمد لله الذی جعل فی الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا.

امام صادق علیه السلام فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند.وسائل الشیعه، ج 10، ص .469

حدیث یازدهم

شعر خوانی در ایام عزا

قال الرضا علیه السلام:

یا دعبل! احب ان تنشدنی شعرا فان هذه الایام حزن کانت علینا اهل البیت علیه السلام.

امام رضا علیه السلام به دعبل (شاعر اهل بیت) فرمود: ای دعبل! دوست دارم که برایم شعری بسرایی و بخوانی، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمی است که بر ما خاندان رفته است.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .567

حدیث دوازدهم

مرثیه، نصرت اهل بیت علیه السلام

عن الرضا علیه السلام:

یا دعبل! ارث الحسین علیه السلام فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت.

امام رضا علیه السلام فرمود: ای دعبل! برای حسین بن علی علیه السلام مرثیه بگو، تو تا زنده ای، یاور و ستایشگر مایی، پی تا می توانی، از یاری ما کوتاهی مکن.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .567

حدیث سیزدهم

شیعیان همراه و همدل

قال علی علیه السلام:

ان الله...اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا.

علی علیه السلام فرمود: خداوند برای ما، شیعیان و پیروانی برگزیده است که ما را یاری می کنند، با خوشحالی ما خوشحال می شوند و در اندوه و غم ما، محزون می گردند.غرر الحکم، ج 1، ص .235

حدیث چهاردهم

کشته اشک

قال الحسین علیه السلام:

انا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمن الا بکی.

حسین بن علی علیه السلام فرمود: من کشته اشکم.هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم) گریه می کند.بحار الانوار، ج 44، ص .279

حدیث پانزدهم

یک قطره اشک

قال الحسین علیه السلام:

من دمعت عیناه فینا قطرة بوأه الله عز و جل الجنة.

حسین بن علی علیه السلام فرمود: چشمان هر کس که در مصیبتهای ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد.احقاق الحق، ج 5، ص .523

حدیث شانزدهم

بهشت، پاداش عزاداری

قال علی بن الحسین السجاد علیه السلام:

ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین و من معه حتی یسیل علی خدیه بوأه الله فی الجنة غرفا .

امام سجاد علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین بن علی علیه السلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جاری گردد، خداوند او را در غرفه های بهشتی جای می دهد.ینابیع الموده، ص .429

حدیث هفدهم

به یاد فرزندان فاطمه علیها السلام

قال السجاد علیه السلام:

انی لم اذکر مصرع بنی فاطمة الا خنقتنی لذلک عبرة.

امام سجاد علیه السلام فرمود: من هرگز شهادت فرزندان فاطمه علیها السلام را به یاد نیاوردم، مگر آنکه بخاطر آن، چشمانم اشکبار گشت.بحار الانوار، ج 46، ص .109

حدیث هیجدهم

سوگواری در خانه ها

قال الباقر علیه السلام:

ثم لیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فی داره بالبکاء علیه و یقیم فی داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء بعضهم بعضا فی البیوت و لیعز بعضهم بعضا بمصاب الحسین علیه السلام.

امام باقر علیه السلام نسبت به کسانی که در روز عاشورا نمی توانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستور عزاداری دادند و فرمودند: بر حسین علیه السلام ندبه و عزاداری و گریه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند و در خانه اش با اظهار گریه و ناله بر حسین علیه السلام، مراسم عزاداری بر پا کند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویی در سوگ حسین علیه السلام در خانه هایشان ملاقات کنند.کامل الزیارات، ص .175

حدیث نوزدهم

اشک علی علیه السلام در سوگ شهدای کربلا

قال الباقر علیه السلام:

مر علی بکربلا فی اثنین من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عیناه للبکاء ثم قال: هذا مناخ رکابهم و هذا ملقی رحالهم و هیهنا تهراق دماؤهم، طوبی لک من تربة علیک تهراق دماء الأحبة.

امام باقر علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام با دو تن از یارانش از «کربلا» گذرکردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشک آلود شد، سپس فرمود: اینجا مرکبهایشان بر زمین می خوابد، اینجا محل بارافکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته می شود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون دوستان بر روی تو ریخته می شود! بحار الانوار، ج 44، ص 258

حدیث بیستم

اشک، حجاب دوزخ

قال الباقر علیه السلام:

ما من رجل ذکرنا او ذکرنا عنده یخرج من عینیه ماء و لو مثل جناح البعوضة الا بنی الله له بیتا فی الجنة و جعل ذلک الدمع حجابا بینه و بین النار.

امام باقر علیه السلام پس از شنیدن سروده های «کمیت» درباره اهل بیت، گریست و سپس فرمود : هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه ای اشک آید، مگر آنکه خداوند برایش در بهشت، خانه ای بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد.الغدیر، ج 2، ص .202

حدیث بیست و یکم

بیست سال گریه

قال الصادق علیه السلام:

بکی علی بن الحسین علیه السلام عشرین سنة و ما وضع بین یدیه طعام الا بکی.

امام صادق علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام بیست ساله (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامی پیش روی او نمی گذاشتند مگر اینکه گریه می کرد.بحار الانوار، ج 46، ص .108

حدیث بیست و دوم

ادب سوگواری

قال الصادق علیه السلام:

لما مات ابراهیم بن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حملت عین رسول الله بالدموع ثم قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرب و انا بک یا ابراهیم لمحزونون.

امام صادق علیه السلام فرمود: چون ابراهیم پسر رسول خدا از دنیا رفت، چشم پیامبر پر از اشک شد.سپس پیامبر فرمود: چشم، اشکبار می شود و دل غمگین می گردد، ولی چیزی نمی گوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو ای ابراهیم اندوهناکیم.بحار الانوار، ج 22، ص .157

حدیث بیست و سوم

چشمهای اشکبار

قال الصادق علیه السلام:

من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرم الله وجهه علی النار.

امام صادق علیه السلام فرمود: نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام می کند.بحار الانوار، ج 44، ص .285

حدیث بیست و چهارم

احیاء خط اهل بیت علیهم السلام

قال الصادق علیه السلام:

تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا و احیوا امرنا.

امام صادق علیه السلام فرمود: به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را (کنایه از حکومت و رهبری) زنده کنید.بحار الانوار، ج 71، ص .352

حدیث بیست و پنجم

مجالس حسینی

قال الصادق علیه السلام للفضیل:

تجلسون و تحدثون؟ فقال: نعم، قال: ان تلک المجالس احبها فأحیوا امرنا، فرحم الله من احیی امرنا.

امام صادق علیه السلام از «فضیل» پرسید: آیا (دور هم) می نشینید و حدیث و سخن می گویید؟ گفت: آری فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم، پس امر (امامت) ما را زنده بدارید.خدای رحمت کند کسی را که امر و راه ما را احیا کند.وسائل الشیعه، ج 10، ص .392

حدیث بیست و ششم

اشکهای ارزشمند

قال الصادق علیه السلام:

..رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا و الذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا، اما انک ستری عند موتک حضور آبائی لک...

امام صادق علیه السلام به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزای حسینی بود، فرمود: خدای، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد.آگاه باش، تو از آنانی که از دلسوختگان ما به شمار می آیند، و از آنانی که با شادی ما شاد می شوند و با اندوه ما غمگین می گردند .آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهی بود.وسائل الشیعه، ج 10، ص .397

حدیث بیست و هفتم

دلهای سوخته

قال الصادق علیه السلام:

اللهم...و ارحم تلک الأعین التی جرت دموعها رحمة لنا و ارحم تلک القلوب التی جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخة التی کانت لنا.

امام صادق علیه السلام بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا می کرد و می فرمود: خدایا...آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحم وعاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده.بحار الانوار، ج 98، ص .8

حدیث بیست و هشتم

گریه بر مظلومیت شیعه

قال الصادق علیه السلام:

من دمعت عینه فینا دمعة لدم سفک لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالی بها فی الجنة حقبا.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس که چشمش در راه ما گریان شود، بخاطر خونی که از ما ریخته شده است، یا حقی که از ما گرفته اند، یا آبرویی که از ما یا یکی از شیعیان ما برده وهتک حرمت کرده اند، خدای متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، برای ابد جای می دهد.امالی شیخ مفید، ص .175

حدیث بیست و نهم

ثواب بی حساب

قال الصادق علیه السلام:

لکل شیی ء ثواب الا الدمعة فینا.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی پاداش و مزدی دارد، مگر اشکی که برای ما ریخته شود (که چیزی با آن برابری نمی کند و مزد بی اندازه دارد). جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .548

حدیث سی ام

کوثر و اشک

قال الصادق علیه السلام:

ما من عین بکت لنا الا نعمت بالنظر الی الکوثر و سقیت منه.

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ چشمی نیست که برای ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمت نگاه به «کوثر» می شود و از آن سیرابش می کنند.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .554

حدیث سی و یکم

گریه آسمان

عن الصادق علیه السلام:

یا زرارة! ان السماء بکت علی الحسین اربعین صباحا.

امام صادق علیه السلام فرمود: ای زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن علی علیه السلام گریه کرد.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .552

حدیث سی و دوم

گریه و اندوه مطلوب

قال الصادق علیه السلام:

کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین علیه السلام.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر نالیدن و گریه ای مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السلام.بحار الانوار، ج 45، ص .313

حدیث سی و سوم

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و گریه بر شهید

قال الصادق علیه السلام:

ان النبی لما جائته وفاة جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثة کان اذا دخل بیته کثر بکائه علیهما جدا و یقول: کانا یحدثانی و یؤانسانی فذهبا جمیعا.

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خبر شهادت جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هر گاه وارد خانه می شد، بر آن دو شهید بشدت می گریست و می فرمود : آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند، و هر دو رفتند! ...من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 177

حدیث سی و چهارم

نفسهای تسبیح

قال الصادق علیه السلام:

نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.

امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت! امالی شیخ مفید، ص .338

حدیث سی و پنجم

فرشتگان سوگوار

قال الصادق علیه السلام:

اربعة الاف ملک عند قبر الحسین علیه السلام شعث غبر یبکونه الی یوم القیامة.

امام صادق علیه السلام فرمود: چهار هزار فرشته نزد قبر سید الشهدا علیه السلام ژولیده و غبار آلود، تا روز قیامت بر آن حضرت می گریند.کامل الزیارات، ص .119

حدیث سی و ششم

گریه بر حسین علیه السلام

قال الرضا علیه السلام:

یا ابن شبیب! ان کنت باکیا لشی ء فابک للحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام فانه ذبح کما یذبح الکبش.

امام رضا علیه السلام به «ریان بن شبیب» فرمود: ای پسر شبیب! اگر بر چیزی گریه می کنی، بر حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند .بحار الانوار، ج 44، ص 286

حدیث سی و هفتم

مجالسی به یاد ائمه علیهم السلام

قال الرضا علیه السلام:

من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب.

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس در مجلسی بنشیند که در آن، امر (و خط و مرام ما) احیا می شود، دلش در روزی که دلها می میرند، نمی میرد.بحار الانوار، ج 44، ص .278

حدیث سی و هشتم

آثار گریستن بر حسین علیه السلام

قال الرضا علیه السلام:

فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام.

امام رضا علیه السلام فرمود: گریه کنندگان باید بر کسی همچون حسین علیه السلام گریه کنند، چرا که گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو می ریزد.بحار الانوار، ج 44، ص .284

حدیث سی و نهم

اشک و آمرزش گناه

قال الرضا علیه السلام:

یابن شبیب! ان بکیت علی الحسین علیه السلام حتی تصیر دموعک علی خدیک غفر الله لک کل ذنب اذنبته صغیرا کان او کبیرا قلیلا کان او کثیرا.

امام رضا علیه السلام فرمود: ای پسر شبیب! اگر بر، حسین علیه السلام آن قدر گریه کنی که اشکهایت بر چهره ات جاری شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شده ای می آمرزد، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد.امالی صدوق، ص .112

حدیث چهلم

همدلی با عترت

قال الرضا علیه السلام: ان سرک ان تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.

امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: اگر تو را خوشحال می کند که در درجات والای بهشت با ما باشی، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادی ما خوشحال باش.جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 549